اعرابی ای « غاشیه ای»( روکش زین اسبی) را به سرقت برده داخل مسجد شد تا نماز جماعت بگذارد. امام در نماز این آیه را خواند:« هل أتاک حدیث الغاشیة»؛ آیا داستان غاشیه( روز قیامت که حوادث وحشتناکش همه را می پوشاند) به تو نرسیده است؟
اعرابی گفت: فضولی موقوف! وقتی امام جماعت این آیه را خواند:« وجوه یومئذٍ خاشعة»؛ چهره هایی در آن روز خاشع و ذلت بارند. اعرابی گفت: بیایید غاشیه تان را بگیرید؛ چون نمی خواهم چهره من ذلیل شود. سپس آن را به گوشه ای پرتاب کرد و از مسجد خارج شد.