معیار فساد خواص از نظر رهبری
مقدمه :
دین اسلام دارای نظام ارزشی جامعی است که برای تمامی مراحل زندگی انسان دستورالعمل های ارزشی مشخصی دارد. از جمله آنها، زندگی مدنی و اجتماعی انسان است که اسلام در قالب سبک مدیریت اسلامی به بیان رهنمودهای ارزشی برای آن پرداخته است.
انسان، با توجه به طبیعت و فطرت خود نیازمند زندگی اجتماعی است و این نیاز باعث شده همواره کمال خود را در همبستگی با جامعه ببیند و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را در جامعه به عنوان یک حقیقت بپذیرد و از اینروست که در مطلق جوامع بشری، مردم از حیث تاثیر بر دیگران و نیز تأثیرپذیری از ایشان به دو قطب تأثیرگذار و تأثیرپذیر تقسیم میشوند.
در این میان، گروهی که تأثیر گذارند و در واقع، اقلّیتی از افراد جامعه را تشکیل میدهند، به لحاظ پیشکسوت و مقدم بودن در جریانهای اجتماعی، « خواص » نامیده میشوند.
تاریخ خواص
از دیدگاه جامعهشناسان، خواص، گروهی اجتماعی هستند که دیگران در ارزشیابی خود، آنها را ملاک و معیار قرار میدهند. در اعمال و رفتار خود از آنها الهام گرفته و رأی و دیدگاه آنها را، مبنای داوری و عمل خود قرار میدهند. از اینروی، به آنها گروههای مرجع یا داوری یا استنادی گفته میشود. (1)
با نگاهی عادی به طول تاریخ می پذیریم که هر جامعه ای افرادش را به دو گروه خواص و عوام تقسیم کرده است و در واقع، همین دو گروه, منشأ تحولات تاریخی در دورههای مختلف بودهاند؛ به گونهای که هر پدیده تاریخی، حاصل نوع عملکرد این دو طایفه و تعاملشان است. اکنون با توجه به محل رجوع بودن خواص برای عوام و موثر بودن آنها، توجه به عملکرد و نوع تفکر آنها در انعقاد و شکل گیری فرایندهای تاریخی، امری حایز اهمیت خواهد بود؛ نوع عملکرد خواص است که میتواند جامعه را سعادتمند کند و یا به تباهی بکشاند.
معیار فساد خواص
حرکت خواص، به دنبال خود حرکت عوام را میآورد... یک وقت یک حرکت بجا، تاریخ را نجات می دهد؛ گاهی یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص برای زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه گمراهی میغلتند... اگر خواص، در هنگام خودش، کاری را که لازم است، تشخیص دادند و عمل کردند، تاریخ نجات پیدا میکند و حسین بن علیها به کربلا کشانده نمی شوند ... وقتی که خواص طرفدار حق در یک جامعه یا اکثریت قاطعشان آنچنان میشوند که دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا میکند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنها ماندن، حاضر میشوند حاکمیت باطل را قبول کنند. (3)
در سال 68 وقتی قلب ملت ایران ـ رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) ـ از حرکت ایستاد، قریب به اتفاق تحلیل گران شرق و غرب مدعی شدند که انقلاب به اتمام رسید. همچون مدتی پیش که نشریه Economist مطلبی با این تیتر نوشت The revolution is over ... انقلاب تمام شد!
این اظهار نظر برگرفته از تحلیل نادرست از مَنش سیاسی اجتماعی نظام اسلامی ایران است. عمده مشکلات نظریه پردازان غربی در تحلیل نادرست انقلاب اسلامی ناشی از این است که آنان نقش اصلی پیروزی انقلاب اسلامی را که آموزه های شیعی و عناصر و مؤلفه های فرهنگ سیاسی شیعه بوده است، نادیده گرفته اند.
نشریه اکونومیست در تشخیص دچار انحراف شد و تمام شدن عده از انقلابیون و خواص قدیمی و انحراف و عدول آنها از مبانی و اساس نظام را به کل انقلاب ربط داده است.
اما
در حکومتی با بنمایه های اسلامی و عقلانی، تمدن بر شانه های خواص ساخته نمی شود که با ویرانی و فساد آنها، بنیانهای تمدن اسلامی نیز ویران و متزلزل شود. در نظام اسلامی، لازمه و نشانه حرکت بر صراط حق، سمت و سوی الهی در موضعگیریها، برنامهها و رفتار اجتماعی است. دفاع به موقع از حق با زبان و عمل، در اتفاقات و حوادثی که جامعه را در غبار فتنه می اندازد و رفتار خواص را در بوته امتحان قرار می دهد و میزانی می شود برای فهم افراد جامعه از چگونگی حالِ خواص، در ایستادگی بر حق یا فساد و انحراف از راه حق.
وقایع گذشته مانند: جمل، خوارج، عاشوراء و فتنه 88 تنها یک واقعه تاریخی نیست، بلکه گنجینه عبرت و سرمایه و میزان، برای تشخیص باور و ارزش های افراد است. این حوادث باعث شده معمای رفتار دیگران در مواجهه با فتنهها، برای ما حل شده به حساب آید. معمایی که برای تحلیلگران سیاسی و اجتماعی غرب و شرق مجهول و بدون جواب بماند و هر از گاهی درباره انقلاب و مرتبه مقبولیت آن در بین مردم ناشیانه اظهار نظر کنند.
(2) رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) 20/3/75
پ.ن
سلامتی مقام معظم رهبری صلوات بفرستید
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی مخاطبان عزیز سرباز صفر
محمد مهدی باقری هستم. طلبه سطح مقدماتی مدرسه علمیه علوی حوزه علمیه قم و نویسنده مطلب فوق. امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه. لطفا ما رو برای بهتر شدن وبلاگ با نظرات خودتون راهنمایی کنید و اگر با موضع من در این مطلب موافق بودید مطلب رو لایک کنید.
التماس دعا