تو دل یه مزرعـــــه...
تو دل یه مزرعــــه
یه کلاغ رو ســـیاه
هوایی شـــده بره
پابوس امام رضـــا
امـا هی فک میکنه
اونجا جای کفتراست
آخه من کجا بــــرم
یه کلاغ که رو سیاس
تو همین فکرا بودش
کلاغ ساده ی ما
یه دلش میگفت بمون
یه دلش میگفت برو
که یهو صدایی گفت
تو نترس و راهی شو
به سیاهی فکر نکن
تو یه زائری برو
من که توی سیا هی ها
از همه رو سیاه ترم
میون اون کبوترا
با چه رویی بپرم
اطلبنا علی القبرک الشریف

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی مخاطبان عزیز سرباز صفر
محمد مهدی باقری هستم. طلبه سطح مقدماتی مدرسه علمیه علوی حوزه علمیه قم و نویسنده مطلب فوق. امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه. لطفا ما رو برای بهتر شدن وبلاگ با نظرات خودتون راهنمایی کنید و اگر با موضع من در این مطلب موافق بودید مطلب رو لایک کنید.
التماس دعا