سرباز صفر، وبلاگ شخصی محمدمهدی باقری

سرباز صفر ، وبلاگ رسمی و شخصی محمدمهدی باقری ، و فعال در زمینه جنگ نرم و فرهنگ می باشد و در صورت احساس نیاز بعضی نکات را هشدار میدهد و گوشزد میکند.

از نظر رهبری بهترین سوژه برای فیلم‌سازی چیست؟

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ب.ظ

قسمتی از بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون‌

من یکبار دیگر دو، سه سال پیش در یک جلسه‌ی مجموعه‌ای از دوستان هنرمند - سینماگر و نقاش و مجسمه‌ساز و ... - این را گفتم، شما به عنوان یک هنرمند، دنبال زیباییها و ظرافتهای عالم وجود میگردید تا اینها را بشناسید، بیرون بکشید، برجسته کنید و نشان بدهید؛ کار هنرمند این است؛ یعنی ظرافتها، زیباییها، ریزه‌کاریها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بیرون میکِشد و نشان میدهد. اینکه میگویم زیبایی، معنایش این نیست که زشتیها را نمیتواند بیرون بکشد و نشان دهد؛ چرا، آن هم جزو ظرافتهاست. به آن جمع گفتم، شما به عنوان کسی که دنبال زیباییها میگردید، چطور میتوانید زیباییهای دفاع هشت ساله‌ی یک ملتِ دست خالی را از میهن خودش، از کشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن میدان دشوار نادیده بگیرد. الان چند سالی است که کتابهایی درباره‌ی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتابهایم و میخوانم. با اینکه بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم و آنچه را هم که نوشته، روایتهای صادقانه است - این هم حالا آدم میتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه‌آمیز است و کدام صادقانه است - بسیار تکان‌دهنده است؛ آدم میبیند این شخصیتهای برجسته، حتّی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا، که قبل از انقلاب یک بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه میکنم و واقعاً دوست میدارم شماها بخوانید. من میترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاکهای نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبری نداشتم. بعد از شهادتش، بعضی از دوستان ما که به مجموعه‌های دانشگاهی و بسیج رفته بودند و با این جوان بیسواد - بیسواد به معنای مصطلح؛ البته سه، چهار سالی درس طلبگی خوانده بوده، مختصری هم مقدمات و ابتدایی و اینها را هم خوانده بوده - صحبت کرده بودند، میگفتند آن‌چنان برای اینها صحبت میکرده و حرف میزده که دلهای همه‌ی اینها را در مشت میگرفته؛ به خاطر همین که گفتم، یک معرفت درونی را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس میکرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهای بسیار و حضور در میدانهای دشوار، به شهادت میرسد؛ که حالا کاری به جزئیات آن ندارم. این زیباییهایی که آدم در زندگی یک چنین آدمی یا شهید همت و شهید خرازی میتواند پیدا کند و یا اینهایی که حالا هستند، نظیرش را شما کجا میتوانید پیدا کنید؟ کجا میشود پیدا کرد؟

سینمای معناگرا؛ خوب کدام معنا شیواتر و عمیق‌تر از احساس فداکاری و ایثار و گذشت یک جوان هجده، نوزده ساله، که از خانواده‌ی مرفهی بلند میشود می‌آید اهواز - که من دیدم از این قبیل جوانها؛ حالا چند موردش یادم هست، بالخصوص خودم با اینها معاشرت داشته‌ام و دیدم - خانواده‌ی مرفه، زندگی راحت، پدر و مادر مهربان، نه دچار عقده است و نه دچار کمبود است، می‌آید در میدان جنگ، آن‌چنان فداکارانه حرکت میکند که انسان مبهوت میماند. حالا خیلی از این جوانها با توصیه‌ی امثال بنده وارد این میدان شده بودند. من نگاه میکردم و میدیدم، ما کجا، اینها کجا! اصلاً انسان به گَرد اینها نمیرسد. خوب، اینها زیبایی است، اینها را توصیف کنید، اینها را استخراج کنید. آقای حاتمیکیا میگویند، من نمیدانم راجع به جنگ چه بگویم. خیلی حرف دارید برای گفتن؛ شما سینماگران جنگ، پشت صحنه‌ی جنگ را چقدر تصویر کردید؟ چه شد که این جنگ شروع شد؟ کدام فیلم سیاسىِ بین‌المللىِ پلیسی، میتواند شیرین‌تر از این در بیاید که شما تصویر کنید - اسناد هم الان وجود دارد - چطور شد که صدام حسین به خودش جرئت داد و این گستاخی را کرد که به قصد تسلط بر ایران، به ایران حمله کند؟ نه اینکه همه‌ی ایران را بگیرد، بدون شک، قصد او این بود که خوزستان و یکی، دو استان دور و بر را بگیرد و به عنوان یک همسایه‌ی مقتدر بر حکومت مرکزی ایران - هر که باشد آن حکومت؛ یا جمهوری اسلامی یا هر کس دیگر - مسلط بشود، که میشد؛ یعنی اگر این دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام میگرفت، مگر ممکن بود یک حکومت مرکزی اینجا سر کار باشد و به آن کسی که بخشی از کشور را قدرتمندانه تصرف کرده، باج ندهد؟! خوب، چه شد که این را وادار کردند که این حمله را انجام بدهد و او حمله کرد؟ و چگونه به او کمک کردند؟ و کدام کارخانجات به او سلاح شیمیایی فروختند؟ آنهایی که آن سنگرهای هشت‌ضلعی و پنج‌ضلعی را درست کردند، چه کسانی بودند؟ کدام کشورها آن هواپیماها را به او دادند؟ آن مأمورین عالیرتبه‌ی سیاسی، امنیتی و نظامیای که از کشورهای مختلف - از جمله امریکا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات کردند، چه کسانی بودند؟ شما به اینها نپرداختید. اصلاً شخصیت صدام کیست؟ اینها برای قصه‌نویسی جا دارد.

سرباز صفر

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی مخاطبان عزیز سرباز صفر
محمد مهدی باقری هستم. طلبه سطح مقدماتی مدرسه علمیه علوی حوزه علمیه قم و نویسنده مطلب فوق. امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه. لطفا ما رو برای بهتر شدن وبلاگ با نظرات خودتون راهنمایی کنید و اگر با موضع من در این مطلب موافق بودید مطلب رو لایک کنید.
التماس دعا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

لطفا به این مطلب امتیاز داده و نظر خود را بیان کنید.

موافقین ۱ مخالفین ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
موافقین ۱ مخالفین ۰
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سرباز صفر است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است