سرباز صفر، وبلاگ شخصی محمدمهدی باقری

سرباز صفر ، وبلاگ رسمی و شخصی محمدمهدی باقری ، و فعال در زمینه جنگ نرم و فرهنگ می باشد و در صورت احساس نیاز بعضی نکات را هشدار میدهد و گوشزد میکند.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همخانگی» ثبت شده است

Social Navigation
ازدواج سفید چیست؟

 
هم باشی نوعی از زندگی است که به زندگی زناشویی بدون ازدواج معروف است، که در آن دختر و پسر بدون ازدواج رسمی باهم زندگی می‌کنند. پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.
در این نوع ازدواج عقد یا صیغه ای بین دو طرف صورت نمی گیرد. این نوع ازدواج می تواند روابط جنسی را در پی داشته باشد و یا نه.
این نوع ازدواج فقط محدود به جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم درحال تجربه این شیوه از زندگی هستند. در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد، آنان طلاق می‌گیرند، سپس به این روش با یکدیگر زندگی می‌کنند و در مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی‌شوند!


برخی «ازدواج سفید» را که به معنای «هم‌باشی»(cohabitation) هست ، برقراری رابطه جنسی بدون ثبت پیوند ازدواج در نظر گرفته‌اند.
دکتر امیدعلی احمدی جامعه‌شناس می گوید : این ازدواج که در غرب رایج است و به معنای «هم‌باشی» نیز شناخته می‌شود، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.
مهدی بیاتی روانشناس نیز معتقد است زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی‌توان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود.
زندگی مشترک بدون ازدواج با زندگی مشترک همراه با ثبت رسمی ازدواج تفاوت‌هایی دارد که برخی از آن ها به‌شرح ذیل می‌باشند:
*زوجین از همدیگر هیچگونه دارایی را به ارث نمی‌برند.
*در رابطه مشترک بدون ازدواج رسمی، در صورت فوت یکی از زوجین به دیگری بازنشستگی افراد بیوه تعلق نمی‌گیرد.
*زوجینی که دارای ازدواج رسمی نیستند، نمی‌توانند نام خانوادگی همدیگر را داشته باشند.
این نوع ازدواج در بیشتر کشورهای اروپایی و امریکایی رواج دارد، اما با وجود تعداد محدود این نوع ازدواج در کشوری با شاخصه‌های فرهنگی اسلامی نگران کننده است. جامعه امریکا افراد را ترغیب می‌کند تا بر حال متمرکز شوند و برای امروز زندگی کنند؛ اما ازدواج رسمی نشانه تاکید بر آینده است.

 



 
«ازدواج سفید» از کدام کشور و چگونه شروع شده؟

 
جاوید ثمودی دکترای روانشناسی کاربردی می گوید : ازدواج سفید پدیده نامتعارف و ناآشنایی است که به تازگی در ایران نیز رواج یافته است البته این پدیده نخستین بار در آمریکا و در پی جنبشی پدیدار شد که “جنبش آزادی زن” نام داشت.
او در این خصوص گفت: این جنبش ظاهرا با هدف ایجاد تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه آمریکا انجام شد و هدف آن برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای زنان بود.
ثمودی ادامه داد: اما آنچه واقعا اتفاق افتاد پدیده‌ای بود که بعدها “انقلاب جنسی” نام گرفت و نتیجه آن رواج رفتارهای نابهنجار و بی‌بند و باری‌هایی بود که به غلط آزادی زنان نام گرفت.
تا پیش از ۱۹۷۰، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوج‌های ازدواج‌ نکرده‌ای که با یکدیگر زندگی کرده‌اند، از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحله‌ای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شده‌است. آمارها نشان می‌دهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوه‌های رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوج‌های آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف می‌گذرانند. در سال ۱۹۹۴، حدود ۳/۷ میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کردند و نزدیک به اواخر دهه ۱۹۹۰، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد زوج‌ها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر می‌گذراندند.
اکنون نظر عامه امریکایی‌ها زندگی مشترک قبل از ازدواج را یک ایده خوب می‌داند و هم خانگی به عنوان یک فرهنگ معرفی می‌شود. عامه بر این عقیده‌اند که هم خانگی به عنوان یک دوره امتحان برای مشاهده اینکه آیا رابطه خوب عمل می‌کند یا نه، مفید است. جامعه‌شناسان معتقدند همه‌گیر شدن این موضوع یک تأثیر مهم و طولانی‌ مدت بر ساختار جامعه امریکایی دارد. در کشورهای غربی این نوع زندگی را به شیوه های مختلفی تبلیغ می کنند تا آن را رواج دهند.
اما با این وجود مطالعات روی آمارها نشان می‌دهد ازدواج‌هایی که زوج قبل از آن با هم هم‌خانه بوده‌اند نسبت به ازدواج‌هایی که زوج چنین سابقه‌ای نداشته‌اند، بیش از ۵۰ درصد بیشتر با خطر طلاق مواجه است. به عبارتی دیگر بر خلاف باور عامه حتی در امریکا هم‌خانگی پیش از ازدواج نمی‌تواند دلیلی برای استحکام خانواده در آینده باشد.

 



 
همخانگی مجردهای غریبه

 
یکی از راه های رواج هم باشی می تواند هم خانگی  باشد. در یکی از سایت هاکه مجوز هم دارند؛ با تبلیغ همخانه شدن جوان ها می تواند عامل بروز ازدواج سفید در جامعه باشد.
پل‌های هوایی و دیوارهای شهر می‌توانند وسیله اطلاع رسانی درباره نیاز به همخانه و تقسیم وجه اجاره یک خانه باشد، گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار این آگهی‌هاست.
تقسیم اجاره و پول پیش نخستین توجیهی است که با دیدن آگهی‌های همخانگی به ذهن می‌رسد. فشار گرانی مسکن می‌تواند توان مالکیت یک واحد آپارتمان را سلب کند‌ اما نیاز اولیه سکونت را نه. نیازی که با سکونت در شهری دیگر یا تمایل به جدایی از خانواده به دلایل مختلف سر بر آورده و راه‌حل‌های موقتی باید به تامین آن کمک و گریزی پیدا کنند.
اغلب آگهی‌دهندگان دانشجویان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد دیگری برای تقبل بخشی از هزینه‌ها نیاز دارند‌ اما در این میان شرایط خاص هم میان آگهی‌دهندگان کم نیست. کسانی که حاضرند از بخش زیادی از سهم پرداختی همخانه یا حتی تمام این سهم بگذرند و با او زندگی کنند. اغلب این افراد جنسیت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکرده‌اند و با یک تماس می‌شود فهمید به همخانگی با جنس مخالف تمایل بیشتری دارند.

 



 
تفاهم اخلاقی به جای اجاره

 
در یکی از این آگهی‌ها آمده: «سلام، ٣٨سالمه، چهارراه پارک وى یک آپارتمان دو خوابه ١١٠مترى شیک با همه امکانات دارم. مدیر یک کارگاه تولیدى هستم. سیگارى نیستم. اهل ورزش و تفریح هستم. سالم زندگى می‌کنم. دنبال یک آقا یا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم. نیاز به اجاره ندارم. لطفا در صورت تمایل مشخصات خودتون رو ایمیل بفرمایید، سپاسگزارم»
در میان آگهی‌دهندگان اغلب خانم‌ها با تاکید در آگهی ذکر می‌کنند که فقط خانم‌ها تماس بگیرند. با این حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نیاز به سکونت دارند، حاضر به همخانه شدن با آقایان هستند.

 



 

 
چه کسانی تن به «زیست سیاه» می‌دهند؟

 
آنان افرادی
«دارای اعتماد به نفس پایین»،
«وابسته»، «مسئولیت‌گریز»،
 «کم مهارت»
و اغلب  «فاقد شجاعت اجتماعی»
هستند.

 


«هم باشی» راهی برای فرار از مسئولیت است. یکی از بزرگترین علت‌هایی که خانواده‌ها به «هم باشی» تن در می‌دهند به این خاطر است که از بار مسئولیت خود کم کنند: «در «هم باشی» به خاطر اینکه هیچ کجا سندی مبنی بر زن و شوهری ثبت نشده است به همین خاطر خیلی راحت این دختر و پسر می‌توانند رابطه خود را پایان بدهند بدون اینکه اتفاقی افتاده و کسی از کسی انتظار و توقعی داشته باشد به همین خاطر در این دوره و زمانه چه چیزی بهتر از این اتفاق؟» این نوع ازدواج بیشتر به خاطر رسیدن به منفعت صورت می گیرد. و بعد از برطرف شدن نیاز از هم جدا می شوند.

 



 
ازدواج سفید در ایران و چرایی پیدایش آن

 
این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛
عوامل متعددی چون
استقلال نسبی جوانان،
بالارفتن سن ازدواج،
گریز از مراسم سنتی ازدواج،
تهاجم فرهنگی،
کمرنگ شدن باورهای مذهبی و اخلاقی،
سنت‌های غلط ازدواج،
هزینه‌های کمرشکن اقتصادی،
تنوع‌طلبی جوانان،
ترس از طلاق و ناهمخوانی اخلاقی جوانان،
قوانین و شرایط دشوار و زائد عقد و طلاق
سبب گرایش جوانان به ازدواج سپید شده است.
عامل مهم دیگر که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، این است که با این شیوه قانون خانواده و شرایط حاکم بر آن دور زده می‌شود! این مسأله برای افرادی که ازدواج کرده‌اند و سپس طلاق می‌گیرند اهمیت بیشتری دارد.
فاصله میان رسیدن به بلوغ جنسی و تشکیل خانواده زوجینی، هر روز بیشتر می‌شود. به عنوان مثال اگر سن رسیدن به بلوغ جنسی و سن ازدواج را بر اساس آماره‌های موجود به ترتیب ۱۳ و ۲۸ سال بگیریم، به یک شکاف ۱۵ ساله میان رسیدن به بلوغ جنسی و ازدواج خواهیم رسید. شیوع پدیده زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز نتیجه ی  همین شکاف ۱۵ ساله است.

 
علت گرایش افراد به ازدواج سفید

 
◄بالا رفتن سن ازدواج: ازدواج در ایران بنا به دلایل مختلفی همچون پیدایش فرهنگ مدافع ازدواج در سن بالا، مسائل اقتصادی همچون بیکاری، بالا رفتن هزینه های زندگی و هزینه مراسم ازدواج، مجموع عللی مربوط به خود ازدواج مثل بالارفتن مهریه و… باعث شده است که ازدواج برای جوانان بسیار دشوار شود و از این جهت برخی از آن ها برای برآورده کردن نیاز های جنسی و عاطفی خود به سایر راه ها روی بیاورند.

 


◄گسترش مخاطبان شبکه های ماهواره ای و فیلم های خارجی در شبکه خانگی: استفاده از ماهواره و گسترش مخاطبان آن در بین جامعه ایران که آن نیز هم سطح گسترش فعالیت شبکه های فارسی زبان است، باعث ترویج زندگی به سبک آمریکایی است. در قالب این دسته از طریق مجموعه های تلویزیونی مختلف هم خانگی دختر – پسر نه تنها آسیب زا بلکه دارای جذابیت ها مختلف، شادابی و در نهایت مفید نمایش داده می شوند. این زندگی ها را برای جلب نظر مردم زیبا نشان می دهند ولی در واقع مانند سرابی پوچ و بی هدف است.

 
 ◄افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به خارج از کشور: افزایش سفرهای توریستی ایرانیان به کشورهای خارجی و دیدن جذابیت ها و زرق و برق های موقتی ناشی از این سفرها، باعث نوعی تسلیم شدن روانی در برابر فرهنگ غالب در این کشور ها می شود و بدنبال آن نیز این ناهنجاری اخلاقی در کنج ذهن بعضی از توریستهای ایران بالاخص جوانان جا می گیرد.

 


◄آمار بالای مهاجرت ایرانیان به کشور های غربی: بخشی از ایرانیان که به خارج از کشور مهاجرت کردند کم کم جذب فرهنگ جوامع مقصد شده و به تدریج با رفت و آمدهای خود به ایران باعث تزریق این دسته از عیاشی های اخلاقی به جامعه ایران شدند، در این بین دانشجویانی که برای تحصیل به خارج از کشور رفتند بیشترین نقش را دارند. این دسته اخیر از آنجا که غالباً مجرد هستند، لاجرم زوجی برای خود خواهند یافت که با توجه به فرهنگ غرب که اکثر آشنایی ها در نخست در قالب هم خانگی است، این زوج یابی دانشجویان ایرانی در غرب نیز در اکثر موارد در قالب هم خانگی است. و به این دلیل که بخش قابل توجهی از دانشجویان بعد از تحصیل به ایران باز می گردند محتمل است که این معضل اخلاقی را نیز با خود خواهند آورد.
 این اثر گذاری در ایران ریشه طولانی دارد. برای مثال می توان به دوران قاجار اشاره کرده که افرادی معلوم الحال با اثر پذیری از غرب در داخل ایران شروع به تاختن علیه کیان اخلاقی و مذهبی جامعه کردند.

 


 ◄افزایش فعالیت فمینیسم: تفکر فمینیستی که یکی از اصول آن بی قید و تعهد بودن زن است در ذات خود معضل هم خانگی را دارد، زیرا که این تفکر همانطور که گفته شد خود را مدافع آزادی زنان می دانند، آزادی ای که به تعبیری همان فرار از قیود خانوادگی و تعهدات زناشویی است.
◄تحصیل دختران دانشجو دور از خانواده خود: تحصیل دختران در شهری دور از محل سکونت خانواده، بالاخص در مواردی که دختران از شهرستان های کوچک به کلان شهرهای همچون تهران می آیند، باعث به وجود آمدن تعارضات فرهنگی می شود که در نهایت در پاره ای از موارد تعارضات اخلاقی به بار خواهد آورد.

 


◄گسترش فعالیت های دین ستیزانه: در جامعه فعلی ایران، مجموعه عواملی همچون گسترش شبکه های ماهواره، گسترش فعالیت مبلغین مذاهب دیگر در قالب مواردی همچون کلیسای خانگی و افزایش فعالیت روشنفکر نماها، تبلیغات علیه اعتقادات اسلامی و کیان اخلاقی جامعه عده ای را جذب خود کرده که باعث از معیار افتادن ارزش های اخلاقی همچون ازدواج، رابطه دو جنس مخالف بر پایه عقود شرعی و … شده است.

 


مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای علتی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می‌شود. این امر از نظر قانونی جرم و از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود.
دکتر امان‌الله قرایی مقدم جامعه‌شناس معتقد است تجردگرایی دختران، کمرنگ شدن اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم، الگوبرداری از ماهواره و رسانه‌های بیگانه بویژه سریال‌های ساخت ترکیه و امریکای جنوبی از جمله عوامل رشد پدیده موسوم به «ازدواج سفید» می داند. بی اعتنایی به نظام خانواده، عدم مسئولیت پذیری دختران و پسران برای زندگی اجتماعی و جامعه پذیر کردن آنها، نبود امکانات برای ازدواج از جمله مسکن و بیکاری می‌تواند در شکل گیری چنین روابطی تاثیر گذار باشد. از دید وی این رابطه تنها تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که دختر زیبایی دارد، در حقیقت این زنان تبدیل به روسپی می‌شوند.

 


 
ازدواج سیاه دارای چه آثار و پیامدهایی است؟

 
معضل هم خانگی همانطور که مجموع علل مختلفی دارد، مجموعی نتایج و تبعات مخصوصی را به همراه دارد که در ذیل بیان می شود.
۱- دور ساختن طرفین از «شروع جدی زندگی» است. این سبک زندگی به سرابی می‌ماند که اندک زمانی می‌تواند دختر و پسر را دلخوش کند. لیکن دلخوشی دیری نمی‌پاید چون خیلی زود «محک تجربه و زندگی» به میان می‌آید و واقعیات عیان می‌شوند.

 


۲- برای دختران «احساس فریب خوردگی» است. اکثر دختران در ذهن خود، خویش را برای یک زندگی دائمی مهیا می‌کنند. به همین خاطر وقتی روابط به هم می‌خورد باورهای آنان به هم می‌ریزد و آنان احساس فریب خوردگی می‌کنند.

 


۳- خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری برای دوطرف است.
۴-عدم وجود امنیت روانی از ویژگی های مهم هم باشی به خصوص برای دختران و زنان است و از آنجا که ساختار خلقت و شخصیت زنان بسیار هیجانی، لطیف و بر اساس ظرائف و پیچیدگی های خاص آن ها طراحی شده اینگونه روابط تأثیر مخرب و فاجعه آمیزی بر ذهن و روان آن ها بر جای می گذارد. و ممکن است مرد به راحتی او را رها کند و با زن دیگری اینطور زندگی داشته باشد.

 


۵- برای فرزندان و بارداری های احتمالی هیچ پیش بینی ای انجام نگرفته و همین امر خود بر میزان فرزندان و کودکان نامشروع و همچنین بر آمار سقط های غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن می افزاید.
۶-از دست دادن حمایت والدین یک ترس اساسی برای زوج‌های دارای زندگی زناشویی بدون ازدواج است.

 


۷-اگر بعد از چند ماه زندگی مشترک پسر دختر را رها کند و برود، این دختر شانس کمتری برای یک ازدواج مناسب خواهدداشت.

 
سوء استفاده این دسته از زوج ها از یکدیگر: زوج‌هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از زوج‌های ازدواج کرده از همدیگر سوء استفاده می‌کنند. تحقیقات زیادی نشان می دهد که حملات جسمی در بین زوج‌های هم‌خانه نسبت به زوج‌هایی که ازدواج کرده‌اند بسیار رایج‌تر و شدیدتر است. مردان معمولاً به این دلیل هم‌خانگی را انتخاب می‌کنند که با آسودگی از رابطه برخوردار شوند در حالی‌که زنان با این امید هم‌خانه می‌شوند که رابطه‌شان به ازدواج منجر شود. هم خانگی رابطه‌ ای را می‌سازد که در آن مرد بیشتر احتمال دارد که در موقعیت قدرت بر زنی قرار گیرد که از رابطه‌اش بیشتر از آنچه که هست انتظار دارد. این موضوع برای زنی که هم‌خانگی را انتخاب کرده در موقعیت خطرناکی قرار می‌دهد.
 


 
 
مشکلات روانی: آن هایی که هم‌خانه هستند بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می‌برند. زن ازدواج نکرده‌ تحریک‌پذیرتر، مضطرب‌تر، نگران‌تر و افسرده‌تر از زن ازدواج کرده است. در حقیقت این دسته از زنان در دراز مدت دچار حس پوچی و نا امیدی می شوند، این زنان پس از مدتی هم جنس های خود را می بینند که رو به رابطه جدی و تعهد آور با ضمانت های شرعی و اخلاقی می آورند، در صورتی که رابطه ی که خودشان در آن قرار دارند، هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد و وحشت اینکه هم خانه شان به راحتی آنان را رها کند، همواره با این دسته از زنان هست.
پیدایش مسائل و مشکلات مختلف پس از ازدواج: فعالیت جنسی زودهنگام و بدون قید و بند منجر به مشکلات شدید رفتاری می‌شود. این دسته از روابط جنسی که در اغلب موارد همراه با افسار گسیختگی جنسی است، باعث می شود که فرد در دراز مدت سلایق جنسی نامعقول و نامعمولی پیدا کند، که نتیجتاً نمی تواند برآورده کردن آن را از کسی که نقش همسر واقعی او را در آینده خواهد داشت، انتظار داشته باشد. این مسئله خود باعث سرکوب های جنسی و مشکلات روانی- عاطفی پس از آن می شود.

 

ازدواج سفید

 

 

ازدواج سفید


 
بالابردن آمار طلاق: آن هایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند بعد از ازدواج میزان جدایی و طلاق بیشتری دارند.

 


کم کردن اشتیاق به ازدواج: آن هایی که هم‌خانه هستند کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده‌ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج‌های هم‌خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می‌شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم‌خانه داشته‌اند.
 ترویج خیانت: آن هایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند. زیرا که آن هایی که هم‌خانه هستند به جای یک رابطه پایدار ماجرای عاشقانه ی زودگذری دارند. نتیجتاً این دسته از روابط باعث می شود که افرادی که وارد آن می شوند نتواند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت، متعهد ببینند.
فراهم شدن زمینه گسترش همجنس گرایی: در حقیقت با توسعه هم خانگی سایر قبح های اخلاقی نیز فرو خواهند ریخت، که باعث پدید آمدن سایر معضلات اخلاقی همچون هم جنس گرایی در سطح یک جامعه می شود.

 


پدید آمدن نسل فرزندان نامشروع و تبعات اجتماعی ناشی از آن: در حقیقت همانطور که یکی از آثار هم خانگی رابطه جنسی بی قید و بند ناشی از آن است، محتمل است که فرزندان نامشروعی نیز پدید  آیند، معضلی که با گسترش هم خانگی در لایه های جامعه، در دراز مدت باعث ایجاد نسلی از فرزندان نامشروع خواهد شد. پیدایش این دسته از نوزادان در دراز مدت، پیدایش نابهنجاری های اجتماعی و نا امنی های جنایی را به همراه دارد. تحقیقات در مناطق مختلف جهان نشان می دهد که بخشی قابل توجهی از مجرمین خطرناک از این دسته فرزندان هستند.

 


علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»
در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.
در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

 



 

 
ازدواج سفید چه حاصلی دارد؟

 
ازدواج رسمی تغییرات رفتاری ایجاد می‌کند — هم در زوج و هم در اطرافیان آنها – که هیچ آثاری از‌ آن در هم باشی دیده نمی‌شود: دو طرف می‌توانند به هم اعتماد کنند، بچه‌ها و والدین دو طرف می‌توانند در این رابطه سرمایه‌گذاری عاطفی و مالی کنند، و از این قبیل. اما نتایج تجربی این تغییرات رفتاری چیست؟
قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید درک کنیم که زوج‌ها در ازدواج سفید، بخصوص آنهایی که هیچ برنامه‌ای برای ازدواج رسمی ندارند، حتی قبل از شروع هم‌خانگی‌شان هم با زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند فرق دارند. زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد و احتمال موفق شدن آن را کمتر می‌کند. در زیر ازدواج رسمی و ازدواج سفید را از جوانب مختلف مقایسه می‌کنیم.

 
خشونت خانگی:
 
طی گزارش یک تحقیق مشخص شده است که بچه‌های زیادی در سراسر جهان در نتیجه هم باشی به دنیا می‌آیند، فقط بخاطر اینکه مادران بسیاری از ترس خشونت‌های خانگی و کودک‌آزاری تن به ازدواج رسمی نداده‌اند. آیا این ترس منطقی است؟ اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونت‌ها در هم باشی نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونت‌های فیزیکی تبدیل شده است در هم باشی دو برابر ازدواج‌های رسمی بوده است. یکی از علت‌های آن این است که این زوج‌ها به طور متوسط جوان‌تر هستند و تحصیلات پایین‌تری دارند.
اما این مسئله که زوج‌هایی که وارد هم باشی می‌شوند قصد تبدیل آن به ازدواج رسمی را دارند یا نه اهمیت بسیاری دارد. نامزد‌هایی که با هم زندگی‌ می‌کنند هم درست مثل زوج‌هایی که ازدواج رسمی می‌کنند تمایل کمتری به مشاجرات خشونت‌آمیز نشان می‌دهند. زنانی که با مردی که هیچ تصمیمی برای ازدواج رسمی با آنها ندارد هم‌خانه می‌شوند تا حد زیادی در معرض خشونت قرار دارند. سلامت زنانی که ازدواج رسمی می‌کنند به مراتب بالاتر از دسته‌ای است که فقط با مردی هم‌خانه می‌شوند. برخی محققان اعتقاد دارند که تعهد در رابطه و به طرف ‌مقابل خشونت را کاهش می‌دهد.

رابطه جنسی:
 
رابطه‌جنسی یکی از مهمترین اصول در معامله هم باشی است. طبق تحقیقی که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، زوج‌هایی که زنگی هم باشی دارند به طور متوسط هفت مرتبه در ماه و تقریباً یک مرتبه بیشتر از زوج‌هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند، با هم رابطه‌جنسی دارند. اما احتمال اینکه زوج‌هایی که هم باشی کرد‌ه‌اند فقط با همسر خود ارتباط جنسی برقرار کنند بسیار کمتر از زوج‌هایی است که ازدواج رسمی داشته‌اند، هرچند اکثر آن ها می‌گویند که از طرفشان چنین انتظاری دارند. در یک تحقیق مشخص شد که آمار زنانی که در ازدواج رسمی به شوهرانشان خیانت می‌کنند ۴ درصد، آن ها که در ازدواج سفید این کار را می‌کنند ۲۰ درصد و آن ها که در روابط دوستی این کار را می‌کنند ۱۸ درصد است. طبق آمار زنان پس از ازدواج رسمی تغییر رفتاری قابل‌توجه داشته و تمایل آن ها برای برقراری ارتباط جنسی با مردی جز همسرشان بسیار پایین می‌آید.

 
کارهای خانه:
 
زنانی که با مردی زندگی می‌کنند باید خانه داری بسیار بیشتری نسبت به زنانی که تنها یا با زنان دیگر زندگی می‌کنند انجام دهند. در تحقیقی که اخیراً انجام گرفته است مشخص شد که با در نظر گرفتن وجود فرزندان و شخصیت همسرانشان، زنان ازدواج‌کرده ۱۴ ساعت بیشتر از مردان ازدواج‌کرده به کار خانه مشغولند و این آمار برای زنانی که بدون عقد رسمی با مردی زندگی می‌کنند ۱۰ ساعت است. بسیاری از اقتصاددانان نیز عنوان می‌کنند که مردان با صرف زمان بیشتر برای کار بیرون از خانه و کسب درآمد و تقسیم آن با همسرانشان، زحمات همسر خود در خانه را جبران می‌کنند اما این در حالی است که در ازدواج سفید، مرد که بیرون از خانه کار می‌کند، تعهدی برای تقسیم درآمد خود با زن ندارد و این یعنی زنانی که ازدواج سفید کرده‌اند، بدون هیچ مزد دریافتی در خانه زحمت می‌کشند.

 
ثروت:
 
مرد و زنی که ازدواج رسمی می‌کنند، نه تنها سرنوشتشان بلکه اموالشان نیز به هم گره می‌خورد. آمار و ارقام نشان می‌دهد که آن دسته از زوج‌هایی که به جای ازدواج رسمی و قانونی، ازدواج بدون عقد رسمی را انتخاب می‌کنند، در طول زمان ثروت کمتری را اندوخته می‌کنند زیرا اغلب تحت حمایت مالی خانواده‌ها قرار نگرفته و درآمدهای کسب‌شده از هر دو طرف نیز برای خانواده هزینه یا پس‌انداز نمی‌شود و این می‌تواند برای بچه‌هایی که ممکن است از چنین والدینی به دنیا بیایند، جای نگرانی داشته باشد.

 
سلامت احساسی:
 
ذات ازدواج برای طولانی‌مدت است. زوج‌های ازدواج‌کرده زندگی زناشویی خود را بسیار محکم‌تر و باثبات‌تر از زوج‌هایی می‌بینند که ازدواج سفید کرده‌اند. و زمانی که دو طرف تصور کنند که احتمال شکست ارتباط‌شان وجود دارد، تاثیری بسیار منفی بر روحیه آن ها خواهد داشت. نتیجه آن: سلامت روانی در زوج‌هایی که ازدواج سفید کرده‌اند درمقایسه با آن هایی که ازدواج رسمی کرده‌اند بسیار ضعیف‌تر است. این زوج‌ها به مراتب افسرده‌تر بوده و سطح رضایت از زندگی بسیار پایین‌تری نیز دارند. این که زندگی آن ها ممکن است خیلی زود بر هم بخورد، فشار عصبی سنگینی هم بر مرد و هم زن خواهد داشت و به همین دلیل است که علائم افسردگی به شدت در این افراد به چشم می‌خورد.

 
طلاق و جدایی:
 
معمولاً همه تصور می‌کنند که با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان می‌دهد که ازدواجشان به چه شکل می‌تواند باشد و با اطلاعاتی که از چنین زندگی آزمایشی از همدیگر به دست می‌آورند می‌توانند انتخاب درست‌تری داشته باشند. آمار نشان می‌دهد که دلیلی که اکثر این زوج‌ها برای هم باشی  ارائه می‌دهند این است که بفهمند به اندازه کافی با هم سازگار هستند که ازدواج کنند یا خیر.
شاید تعجب‌آور باشد که بدانید برخلاف باور عموم، احتمال طلاق و شکست رابطه در زوج‌هایی که قبل از ازدواج رسمی با هم زندگی می‌کرده‌اند بسیار بالاتر است. دلیل آن می‌تواند این باشد که زندگی زیر یک سقف بدون عقد ازدواج رفتار دو طرف را طوری تغییر می‌دهد که باعث می‌شود در ازدواج کمتر متعهد شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که آن هایی که تصمیم به ازدواج سفید می‌گیرند ویژگی‌هایی دارند که راضی به ازدواج سفید می‌شوند و همین مسئله نشان می‌دهد که به درد ازدواج نمی‌خورند.


این آمار و ارقام به وضوح نشان می‌دهد که همزیستی بی‌تعهد در مقایسه با ازدواج قانونی، از لحاظ اجتماعی توافقی پست به شمار می‌رود. زوج‌هایی که بدون هیچ برنامه مشخص برای ازدواج با هم زندگی می‌کنند، معامله‌ای کاملاً متفاوت با آن ها که ازدواج یا نامزد می‌کنند بین هم دارند. تنها وجه اشتراک آن ها با زوج‌های قانونی، ارتباط جنسی و زندگی کردن زیر یک سقف است. مردانی که تن به هم باشی می‌دهند معمولاً وفاداری نسبت به طرف خود نداشته و زنان نیز هیچ قطعیتی به آینده خود و فرزند احتمالی‌شان ندارند. بچه‌هایی که در چنین خانه‌هایی به دنیا می‌آیند نسبت به بقیه بچه‌ها عملکرد بدتر و ضعیف‌تری دارند. چنین ازدواجی فایده‌ای برای هیچ کس ندارد، نه زن، نه مرد و نه بچه‌ها.
مشخص است که زنان و مردانی که تصمیم به چنین زندگی زناشویی می‌گیرند، تفاوت عمده‌ای با آن ها که ازدواج رسمی را پیش می‌گیرند، دارند. همین موجب بالاتر بودن میزان جدایی آن هاست. اما تاثیرات منفی هم باشی فقط به این محدود نمی‌شود. چنین زندگی زناشویی فرد را دچار مشکلات سلامت احساسی کرده و او را از جامعه، مذهب و خانواده دور خواهد کرد.
مهدی بیاتی روانشناس می گوید: زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم شود و او به زن دیگری گرایش پیدا کند.
مهدی بیاتی روانشناس چنین رابطه‌ای موجب کاهش فرزندآوری می‌شود، علاوه بر آن سطح زندگی افراد تغییر می‌کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و ممکن است حتی شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب‌هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند.
دکتر علی‌اصغر نژادفرید روانشناس می‌گوید: فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می‌شود، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی‌شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. بارداری‌های ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سپبد است.
گلپایگانی می گوید: مردمی که این نوع زندگی را برمی‌گزینند، نسل حلال‌شان از بین می‌رود و حرام‌زاده می‌شوند.
دکتر سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا می گوید:نیازی به حجت نیست افرادی که تن به ازدواج سیاه می‌دهند دنیایی سرشار از تعارض، کشمکش و مسائل حل نشده دارند به همین خاطر، در اندک زمانی پس از شروع زیست مشترک، روابط آن ها به کشمکش و درگیری می‌انجامد.

 



 

 
نظرات افراد در مورد ازدواج سفید

 

ازدواج سفید

 ازدواج سفید


برای حمایت از ما این مطلب را به اشتراک بگذارید. برای تبادل لینک با ما کلیک کنید

سرباز صفر
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سرباز صفر است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است