فیس بوک! همان شهر لایک و کامنت ها و شیرها که ساکنینش در تعیین سرنوشت و وضعیت زندگی خود در آن کوچکترین نقشی ندارند. شاید بتوان از این جهت گفت که این کشور پرجمعیت دارای دیکتاتوری ترین حکومت است. آنچه مسلم است این کشور بزرگ و پهناور که رقم ۱۴۰٫۴ میلیارد ارتباط دوستی را درون خود به ثبت رسانیده است با لایک و کامنت اموراتش نمی گذرد. شریان های قلپ تپنده فیس بوک نیازمند بودجه های کلان مالی اند تا با وجود خیل عظیم هکرها و تروریست های مجازی که در میان حفره های امنیتی آن پنهان شده اند و یا خود را استتار کرده اند بتواند این پیکر عظیم الجثه را سرپا نگاه دارد.
با وجود همه ی ژست های آزادمنشی و تضارب آرا و صراحت لهجه در فیس بوک می بینید، می شود با صراحت فریاد زد که کاربران آن در حضیض محض قدرت و اختیار به سر می برند. این مدیران فیس بوک هستند که تشخیص می دهند کدام مطلب در صفحات فیس بوک نشر و توزیع شود و باقی بماند و کدام مطلب به سرعت بلوکه شود و مهر ناهمخوانی با قوانین این شبکه اجتماعی دیکتاتور را بخورد و از چرخه بازنشر بیرون شود. آیا می بینید؟ درست شبیه عصر باستان و کهن. کاربران و انسان ها همچون رعیت ها بر سر زمین اربابان خود که همانا مدیران فیس بوک هستند بیل می زنند و کار طاقت فرسا می کنند و مطلب نشر می دهند.
اختیار آنچه کدام زمین کاشته شده به فصل برداشت برسد و چه کسی از محصول آن استفاده کند تنها در دستان اربابان مستکبر است و در خوشبینانه ترین حالت اینکه؛ رعیت می تواند امیدوار باشد که در زیر یوق و شلاق و زنجیر ارباب خود تلف نشود، شاید در انتهای کار کمی هم تشویق شود. همین!
می شود نمونه های دیگری از قانون قرون وسطا را نیز در فضای مسموم فیس بوک یافت، کمی بیشتر دقت کنید و بی اندیشید. تقریبا درقانون اکثریت کشورهای دنیا در دوران پس از جنگ جهانی دوم نکته ای گنجانده شد که محک آزادی بیان و حق شهروندی لقب گرفت: این که بتوان در محیطی منطقی و عاری از تشنج در مقابل نهادهای مدیریتی ایستاد و انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز کرد. قانونی که در کشور دیکتاتوری فیس بوک خبری از آن نیست و در این نماد و اجتماع پسامدرن، به محض اعتراض و ناهمخوانی آرمان ها به راحتی آب خوردن بطور بسیار محترمانه اخراج می شوید و حق شهروندی نیز از کاربران سلب می گردد.
آنچه بیش از همه چیز انسان را می آزارد این نکته است که مدیران فیس بوک در حالی خود را آزادترین رسانه عمومی دنیا می خوانند که از سمت دیگر چماق دیکتاتوری خود را همچون زنگیان مست دور سر می چرخانند و برای مخاطبانشان خط و نشان می کشند.
شاید وقت آن رسیده باشد که ملت فیس بوک هم خود را از زنجیر اسارت برهانند و هوای تازه را استشمام کنند.