حضرت آیت الله مصباح یزدی در سخنرانی که به مناسب یادواره شهدای موسسه امام خمینی(ره) ایراد شده بود ، طبق روال مسبوق به سابقه ی خود در حمایت از رهبر معظم انقلاب سخنانی را بر زبان جاری ساخته اند . اما اینبار اظهارات علامه مصباح کمی متفاوت تر از گذشته بیان شد . ایشان در بخشی از سخنرانی خود با بیان اینکه "یکی از نعمتهای بسیار بزرگ برای ما امام راحل بود که بسیار بزرگ بود و بعد از رحلت ایشان، وجود نعمت جانشین ایشان، رهبر معظم انقلاب است" خاطر نشان کرد: "خدا را شاهد میگیرم جامعه ما لیاقت چنین رهبری را ندارد".
در باب اظهارات مبالغه آمیز علامه مصباح یزدی چند نکته قابل بیان است.
1- آیا بهتر نبود حضرت علامه می فرمودند جامعه ما لیاقت بهترین ها را دارد و بی شک بهترین فرد موجود بر آن رهبری می کند؟ چه کسیحضرت علامه! لطفا از رهبری است که تائید نکند معنای مفهومی این جمله عینا همان فرمایش آیت الله مصباح یزدی است اما نیازی به مقابل هم قرار دادن مردم جامعه و رهبری نبود چرا که بیان اینکه "جامعه ما لیاقت چنین رهبری را ندارد" نه تنها کاهش شان افراد جامعه را در بر خواهد داشت بلکه حمایت از رهبر انقلاب هم محسوب نمی شود .
2- بزرگی می گفت: اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید. آیا این اظهارات علامه مجاهد محمد تقی مصباح یزدی را نمی توان مصداق بارز بد دفاع کردن از رهبر معظم انقلاب دانست؟
3- حضرت آیت الله العظمی خامنه ای پیش تر بارها و بارها در برابر جملات و عباراتی که به تملق گویی از ایشان می پرداخت واکنش های متعددی را از خود نشان داده بودند . ایشان در جایی این تملق گویی ها را هم به ضرر خود و هم به ضرر گوینده عنوان کرده و تاکید داشتند که نبایستی این بیانات به این شکل بیان شود .
رهبر معظم انقلاب پیرامون استفاده از اشعار وسرودهای مبالغه آمیز خاطرنشان کردند:بنده افتخارم این است که بتوانم خدمتگذار شما و مردم باشم . سرور فقط خدای متعال است.(77/6/24) با این وجود و با توجه به اینکه رهبری خود را خدمتگذار مردم می دانند چگونه رهبر معنوی جبهه پایداری انقلاب خدا را شاهد می گیرد که جامعه ی ما لیاقت چنین رهبری را ندارد؟
4 - آیا استفاده از عبارت "خدا را شاهد می گیرم" در اظهارات آیت الله مصباح یزدی، همانند همان جمله ی معروفی است که در حمایت از کاندیدای مورد نظر جبهه پایداری انقلاب بیان شده بود؟ ایشان در زمان کاندیداتوری کامران باقری لنکرانی برای انتخابات ریاست جمهوری گفته بود: " من در پیشگاه الهی شهادت می دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره ریاست جمهوری کاندیدا شده اند جناب اقای دکتر لنکرانی اصلح هستند" البته علیرغم این شهادت اما متاسفانه کاندیدای مد نظر به دلیل آنچه رد صلاحیت بیان شده بود از کاندیداتوری انصراف داد!
5- در پایان توجه علامه مصباح یزدی و برخی اطرافیان که مسئول تنظیم کردن متن سخنرانی ها و موضع گیری های سیاسی ایشان هستند را به فرمایشات مقام معظم رهبری که در گذشته بیان شده و بر جلوگیری از استفاده از عبارات تملق آمیز تاکید دارد جلب می نمایم:
«من به شما عرض میکنم، به همه هم این را میگویم و گفتهام و تکرار میکنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولیعصر ارواحنافداه هست، اینها را تنزل بدهیم در سطح انسانهای کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر. اینی که گفته میشود کسانی که در این سفینه سوارند، غم طوفان ندارند:
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان [گلستان سعدی]
این نوح، امام زمان است، اما با یک نگاه عمومی به طول تاریخ اسلام وقتی نگاه کنیم -که سعدی هم با همان نگاه این شعر را گفته است- وجود مقدس خاتمالانبیاء (صلّیاللهعلیهوآله) نوحِ کشتیبان این امت است. [...] نوحِ این کشتی اوست. پشتیبان این امت اوست. واسطهی فیض الهی به یکایک آحاد ما، به دلهای ما، به جانهای ما، به ذهنهای ما، به جسمهای ما، به حیات فردی و اجتماعی، وجود مقدس خاتمالأوصیاء و در رتبهی قبل از او، وجود مقدس خاتمالأنبیاء (صلّیاللهعلیهوآله) است.» (بیانات در دیدار نیروهای مسلح منطقهی شمال کشور و خانوادههای آنان ۱۳۹۱/۰۶/۲۸)
* * *
«ارتشى که نه در خدمت قدرتطلبىهاى شخصى است، نه براى شخص میمیرد. این را من باید تأکید کنم؛ نه خدا راضى است، نه احکام اسلام اجازه میدهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیروهاى مسلح ما، یا عناصر ما، براى خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، براى خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم براى خاطر اسلام بمیرد. براى برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور که کشور اسلامى است. همه آماده باشند براى مردن در این راه؛ که این مردن اسمش شهادت است.» (بیانات در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش ۱۳۹۱/۰۲/۰۳)
* * *
«من خواهش مىکنم که الفاظ این اشعار و سرودها را از کلمات مبالغهآمیز خالى کنید. هم شأن شما این است که در این راهها پیشقدم باشید و هم حقیقت قضیه این است. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمتگزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خداى متعال است و به امر او و در پیروى و عبودیّت او بندگان صالحِ برجسته و معصومین علیهمالسّلاماند. ما بندگانى ناقص، نارسا و ضعیف هستیم. بزرگترین هنر ما این است که بتوانیم در لابهلاى همهی ضعفهایى که داریم، کارى انجام دهیم که انشاءاللَّه طبق وظیفه باشد. این کلمات مبالغهآمیز را حذف کنید. بنده، وقتى این کلمات را مىشنوم، حقیقتاً متأذّى مىشوم.» (بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران ۱۳۷۷/۶/۲۴)
* * *
«وقتى کسانى اسم مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام یا اسم مبارک ولىّ عصر روحىفداه را مىآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش مىآورند، بنده تنم مىلرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضاى آلودهی دنیاى امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچکترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشىِ فداشده در کربلاى امام حسین علیهالسّلام کجا؟ ما خاک پاى آن غلام هم محسوب نمىشویم. اما آنچه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانى که راهمان را شناختهایم، تصمیم خود را گرفتهایم و نیروى خود را براى این راه گذاشتهایم؛ با همهی وجود در این راه حرکت مىکنیم و ادامه خواهیم داد.» (بیانات در دیدار با جوانان اصفهان ۱۳۸۰/۸/۱۲)