بار اول بلند شد و فریاد زد: «ماجد کیه؟» یکی از عراقیها که اسمش ماجد بود سرش را از خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!!
چند بار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: « حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سر خورد پایین. یک هو یک صدایی از قناسه چی ایرانی بلند شد: « کی با حسین کار داشت؟ » جاسم با خوشحالی، هول و ولاکنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من !!»
ترق!!