سرباز صفر، وبلاگ شخصی محمدمهدی باقری

سرباز صفر ، وبلاگ رسمی و شخصی محمدمهدی باقری ، و فعال در زمینه جنگ نرم و فرهنگ می باشد و در صورت احساس نیاز بعضی نکات را هشدار میدهد و گوشزد میکند.

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام رضا و نگاه بلند در مبارزه» ثبت شده است

Social Navigation

در فصول‌ المهمه‌ آمده‌ است‌ که‌ آن‌ حضرت‌ قامتی‌ معتدل‌ و میانه‌ داشت‌ . 

● اخلاق‌ و رفتار آن‌ حضرت‌ 

طبرسی‌ در اعلام‌ الوری‌ گوید: درباره‌ گوشه‌ای‌ از خصایص‌ و مناقب‌ و اخلاق‌ بزرگوارانه‌ آن‌ حضرت‌ ، ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ ( یعنی‌ صولی‌ ) گوید : رضا ( ع‌ ) را ندیدم‌ که‌ از چیزی‌ سؤال‌ شود و آن‌ را نداند و هیچ‌ کس‌ را نسبت‌ بدانچه‌ در عهد و روزگارش‌ می‌ گذشت‌ داناتر از او نیافتم‌ . مأمون‌ بارها او را با پرسش‌ درباره‌ هر چیزی‌ می‌ آزمود و امام‌ به‌ او پاسخ‌ می‌ داد و پاسخ‌ وی‌ کامل‌ بود و به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ مجید تمثل‌ می‌ جست‌ . آن‌ حضرت‌ هر سه‌ روز یک‌ بار قرآن‌ را ختم‌ می‌ کرد و خود می‌ فرمود : اگر بخواهم‌ می‌ توانم‌ در کمتر از این‌ مدت‌ هم‌ قرآن‌ را ختم‌ کنم‌ امامن‌ هرگز به‌ آیه‌ای‌ برنخورده‌ام‌ جز آن‌ که‌ در آن‌ اندیشیده‌ام‌ که‌ چیست‌ و در چه‌ زمینه‌ای‌ نازل‌ شده‌ است‌ . همچنین‌ از ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ صولی‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ گفت‌ : هیچ‌ کس‌ را فاضل‌ تر از ابوالحسن‌ رضا نه‌ دیده‌ و نه‌ شنیده‌ام‌ . از او چیزهایی‌ دیده‌ام‌ که‌ از هیچ‌ کس‌ ندیدم‌ . هرگز ندیدم‌ با سخن‌ گفتن‌ به‌ کسی‌ جفا کند .ندیدم‌ کلام‌ کسی‌ را قطع‌ کند تا خود آن‌ شخص‌ از گفتن‌ فارغ‌ شود . هیچ‌ گاه‌ حاجتی‌ را که‌ می‌ توانست‌ برآورده‌ سازد ، رد نمی‌ کرد . هرگز پاهایش‌ را پیش‌ روی‌ کسی‌ که‌ نشسته‌ بود دراز نمی‌ کرد .

ندیدم‌ به‌ یکی‌ از دوستان‌ یا خادمانش‌ دشنام‌ دهد . هرگز ندیدم‌ آب‌ دهان‌ به‌ بیرون‌ افکند و یا در خنده‌اش‌ قهقهه‌ بزند بلکه‌ خنده‌ او تبسم‌ بود. چنان‌ بود که‌ اگر تنها بود و غذا برایش‌ می‌ آوردند غلامان‌ و خدمتگزاران‌ و حتی‌ دربان‌ و نگهبان‌ را بر سر سفره‌ خویش‌ می‌ نشانید و باآنها غذا می‌ خورد . شبها کم‌ می‌ خوابید و بسیار روزه‌ می‌ گرفت‌. سه‌ روز ، روزه‌ در هر ماه‌ را از دست‌ نمی‌ داد و می‌ فرمود : این‌ سه‌ روز برابر با روزه‌ یک‌ عمر است‌ . بسیار صدقه‌ پنهانی‌ می‌ داد بیشتر در شبهای‌ تاریک‌ به‌ این‌ کار دست‌ می‌ زد . 

اگر کسی‌ ادعا کرد که‌ فردی‌ مانند رضا ( ع‌ ) را در فضل‌ دیده‌ است‌ ، او را تصدیق‌ مکنید . طبرسی‌ از محمد بن‌ ابو عباد نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ گفت‌ : " امام‌ رضا ( ع‌ ) در تابستان‌ بر حصیر و در زمستان‌ بر پلاس‌ بود . جامه‌ خشن‌ می‌ پوشید و چون‌ در میان‌ مردم‌ می‌ آمد آن‌ را زینت‌ می‌ داد . صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا ( ع‌ ) گوید : آن‌ حضرت‌ کم‌ خوراک‌ بود و غذای‌ سبک‌ میخورد . در کتاب‌ خلاصهٔ‌ تذهیب‌ الکمال‌ به‌ نقل‌ از سنن‌ ابن‌ ماجه‌ گفته‌ شده‌ است‌ : امام‌ رضا ( ع‌ ) سید بنی‌ هاشم‌ بود و مأمون‌ او را بزرگ‌ می‌ داشت‌ و تجلیلش‌ می‌ کرد و او را ولیعهد خود در خلافت‌ قرار داد . حاکم‌ در تاریخ‌ نیشابور گوید : وی‌ با آن‌ که‌ بیست‌ و اندی‌ از سالش‌ می‌ گذشت‌ در مسجد رسول‌ الله‌ ( ص‌ ) فتوا صادر می‌ کرد . و در تهذیب‌ التهذیب‌ آمده‌ است‌ : رضا با وجود شرافت‌ نسب‌ از عالمان‌ و فاضلان‌ بود . صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا ( ع‌ ) به‌ سند خود از رجاء بن‌ ابوضحاک‌ که‌ مأمون‌ وی‌ را برای‌ آوردن‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) مأموریت‌ داده‌ بود ، نقل‌ کرده‌ است‌ : به‌ خدا سوگند مردی‌ پرهیزکار تر و یاد کننده‌ تر مر خدای‌ را و خدا ترس‌ تر از رضا ( ع‌ ) ندیدم‌ . وی‌ در ادامه‌ گفتار خود می‌ افزاید : وی‌ به‌ هر شهری‌ که‌ قدم‌ می‌ گذاشت‌ مردم‌ آن‌ شهر به‌ سویش‌ می‌ آمدند و در خصوص‌ مسایل‌ دینی‌ خود از وی‌ پرسش‌ می‌ کردند و او نیز پاسخشان‌ می‌ داد و برای‌ آنان‌ احادیث‌ بسیاری‌ از پدر و پدرانش‌ ، از علی‌ ( ع‌ ) و رسول‌ خدا ( ص‌ ) نقل‌ میکرد . چون‌ با امام‌ رضا ( ع‌ ) به‌ نزد مأمون‌ بازگشتم‌ وی‌ درباره‌ حالت‌ آن‌ حضرت‌ در سفر از من‌ پرسش‌ کرد .

من‌ نیز آنچه‌ دیده‌ بودم‌ از روز و شب‌ و کوچ‌ و اقامتش‌ برای‌ وی‌ باز گفتم‌ . مأمون‌ گفت‌ ، آری‌ ابن‌ ابو ضحاک‌ وی‌ از بهترین‌ مردم‌ زمین‌ و داناترین‌ و پارسا ترین‌ ایشان‌ است‌ . سمعانی‌ در انساب‌ می‌ نویسد : ابو حاتم‌ بن‌ حبان‌ بستی‌ روایت‌ کرده‌ است‌ از پدرش‌ ، عجایب‌ ، روایت‌ کرده‌ است‌ از او ابوصلت‌ و دیگران‌ که‌ امام‌ رضا دچار توهم‌ می‌ شد و خطا می‌ کرد . به‌ اعتقاد من‌ رضا از نسبی‌ شریف‌ برخوردار بود ؟ از جمله‌ عالمان‌ و فاضلان‌ محسوب‌ می‌ شد و خلل‌ در روایت‌ او از سوی‌ راویان‌ است‌ ، هیچ‌ راوی‌ ثقه‌ای‌ از او روایت‌ نکرده‌ جز آنکه‌ متروک‌ گشته‌ است‌ . یکی‌ از روایات‌ مشهور از آن‌ حضرت‌ صحیفه‌ است‌ که‌ راوی‌ آن‌ بدین‌ خاطر مورد طعن‌ قرار گرفته‌ است‌ . یکی‌ از کسانی‌ که‌ نسخه‌ای‌ از انساب‌ را در اختیار داشته‌ ، چنان‌ که‌ در نسخه‌ چاپی‌ این‌ کتاب‌ مشهود است‌ ، برهامش‌ آن‌ چنین‌ نوشته‌ است‌ : به‌ این‌ گستاخی‌ بزرگی‌ که‌ از سوی‌ این‌ مغرور عنوان‌ شده‌ بنگر ! چگونه‌ فرزند رسول‌ خدا ( ص‌ ) و وارث‌ علم‌ و دانش‌ آن‌ حضرت‌ و یکی‌ از علمای‌ عترت‌ نبوی‌ و امام‌ ایشان‌ که‌ بر افزونی‌ علم‌ و شرف‌ وی‌ اجماع‌ کرده‌اند در علم‌ رسمی‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ دنیا تلف‌ کرده‌ و بالاخره‌ بر مسند قضاوت‌ بلخ‌ و غیر آن‌ تکیه‌ زده‌ چگونه‌ آشکار گردیده‌ است‌ که‌ امام‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا توهم‌ و خطا کرده‌ است‌ ؟ حال‌ آنکه‌ فاصله‌ زمانی‌ میان‌ این‌ دو در حدود یک‌ صد و پنجاه‌ سال‌ می‌ باشد . 

اگر دشمنی‌ با خاندان‌ پیامبر ، که‌ خداوند به‌ حب‌ و مهر ورزی‌ نسبت‌ به‌ ایشان‌ امر کرده‌ است‌ و پیامبر بر تمسک‌ به‌ آنان‌ فرمان‌ داده‌ نیست‌ ، پس‌ چه‌ دلیل‌ دیگری‌ برای‌ اثبات‌ گفته‌ خود دارد ؟ خدا آنان‌ را بکشد به‌ کجا رانده‌ می‌ شوند . ؟ از قراین‌ بر می‌ آید که‌ یکی‌ از خوانندگان‌ این‌ کتاب‌ که‌ نتوانسته‌ چنین‌ سخنی‌ را تحمل‌ کند ، به‌ قصد نابود کردن‌ آن‌ محکم‌ بر روی‌ آن‌ کوبیده‌ است‌ ، اما آن‌ هنوز آشکار و روشن‌ باقی‌ است‌ .

برای حمایت از ما این مطلب را به اشتراک بگذارید. برای تبادل لینک با ما کلیک کنید

سرباز صفر
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سرباز صفر است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است