روزنامه اعتماد در بخش "یک خبر، سه چهره" خود با موضوع "نگاهی به ازدواج سفید" نوشت:
یک تب گذرا را تبدیل به یک معضل نکنیم
اشرف بروجردی ٭
مشکلات
مادی و بسیاری از مشکلات دیگری که پیش روی جوانان ما قرار دارد باعث شده
تا بخشی از جوانان با استفاده از همین پدیده به رفع نیازهای عاطفی خود
بپردازند. بسیاری بر این باورند که دولت باید جلوی چنین پدیدهیی را بگیرد
ولی تجربه نشان داده دخالت دولت در
امور خصوصی اوضاع را بدتر خواهد کرد چرا که اجبار، نوعی واکنش مقاومتی به
همراه دارد و دخالت دولت و تعیین حد یا حتی مجازات برای چنین پدیدهیی
میتواند نسل جوان ما را نسبت به این موضوع حریصتر کند. من معتقدم پدیده ازدواج سفید یک تب گذرا در جامعه ایران است و اگر از کنار آن بگذریم به مرور فروکش خواهد کرد.
٭ نماینده سابق مجلس
سختگیری درباره ازدواج موقت به ازدواج سفید منجر شد
حسن موسوی چالک ٭
در
برخی کشورها جهان از «ازدواج سفید» به عنوان «همباشی سیاه» یاد میکنند و
بر اساس این نوع ارتباط خانوادههایی شکل میگیرند که افراد ارتباط حقوقی
با یکدیگر ندارند اما به عنوان زن و شوهر با هم زندگی میکنند. رواج این
دست روابط تشکیل خانواده را با چالش روبهرو میکند و عملا فرصتی را برای
فرار از مسوولیت تشکیل خانواده فراهم میآورد. علاوه بر اینها زنها در این
زمینه بسیار آسیب میبینند. شرایط اقتصادی هم در رواج این دست روابط موثر
است. ظهور و بروز و گسترش چنین روابطی تهدیدی جدی برای بنیان خانواده است و
از طرفی سبب میشود، مساله افزایش نرخ رشد جمعیت جدی گرفته نشود و اجرای
صحیح سیاستهای جمعیتی را با مشکل روبهرو خواهد کرد. معتقدم اگر نسبت به ازدواج موقت که امری شرعی است اینگونه سختگیری نمیشد شاید اصلا شاهد چنین رفتارهایی نبودیم.
٭ رییس انجمن مشاوران و مددکاران اجتماعی خردگرایی باعث میشود تا راه سومی پیدا شود
خردگرایی باعث میشود تا راه سومی پیدا شود
سیدعلی آذین ٭
کشور
ما به لحاظ جامعهشناسی در یک مرحله گذار به سر میبرد. تسهیل ارتباطات در
دنیای ماهواره و فضای مجازی شیوههای جدیدی از رفتار و سبک زندگی را به
سرعت در معرض دید همه نسلها به ویژه نسلهای جوانتر قرار میدهد.
برخوردهای متفاوتی با این شرایط محتمل است. مثلاً حاکمیت میتواند صرفا
نظارهگر باشد و تحولات را تعقیب کند یا از همه ابزارهای ممکن برای کنترل
این تغییرات و رفتار مردم به هرقیمتی استفاده کند. در اغلب کشورهای
پیشرفته، خردگرایی باعث میشود تا راه سومی انتخاب شود؛ یعنی
مسوولان امور مختلف در برابر این تغییرات نه تسلیم محض هستند و اجازه
میدهند هر آنچه که میخواهد پیش آید و نه از هر راهکاری برای کنترل مطلق
تغییرات اجتماعی استفاده میکنند. به عبارتی با مداخلات علمی و
مبتنی بر بهترین شواهد تلاش میکنند که تغییرات، سمتگیری بهتری داشته
باشند و آنجا نیز که مداخلات با حقوق شهروندی منافات پیدا میکند حداقل
احتمال پیامدهای با آسیب بیشتر را تقلیل دهند. متاسفانه در کشور ما کمتر
تلاش شده تا به این شکل با تحولات اجتماعی برخورد شود. کاستن از این میزان
مستلزم اصلاحات اساسی در شرایط اقتصادی، فرهنگی، اشتغال و شاید از همه
مهمتر استانداردهای اخلاقی در کشور است. در غیاب چنین مسیری یا در شرایط
کند بودن حرکت کشور به این سمت، لازم است در کوتاهمدت با فرهنگسازی و
آموزش، کاری کرد تا جوانان با دیدی حساب شدهتر و نقاد به این موضوع و
پیامدهای آن بنگرند و در این خصوص دستگاههای مختلفی باید به وظیفه خود عمل
کنند. مهم اینجاست که توجه داشته
باشیم هرگونه برخورد احساسی و غیرکارشناسی با این مساله علاوه بر آنکه
استقبال از این شیوه زندگی را کم نمیکند تنها به بیاعتمادی بیشتر جوانان
به نهادهای فرهنگی و قانونی منجر خواهد شد. شخصاً معتقد هستم که
پدران و مادران در این خصوص میتوانند تاثیرگذاری بهتری بر جوانان داشته
باشند به شرط آنکه بتوانند خودشان از مشاورین خبره بهرهمند شوند.
٭متخصص پزشک اجتماعی و سلامت جنسی