به نظر شما قطع سخنان دکتر روحانی با شعارهای اعتراضی مردم نشانه چیست؟
سرباز صفر : دکتر حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران صبح یکشنبه به منظور انجام بیست و نهمین سفر استانی وارد کرمانشاه شد و توسط مسؤولان کشوری و استانی مورد استقبال قرار گرفت. اما در این سفر رئیس جمهور اتفاقی پیشبینی نشده افتاد. مردم کرمانشاه هنگام سخنرانی رئیس جمهور با سردادن شعارهای اعتراضی درباره رکود، بیکاری و حقوقهای نجومی سخنرانی وی را لحظاتی قطع کردند که روحانی در واکنش گفت: «خب گوش نمیکنید و مدام شعار میدهید با این شعارها که مشکلات حل نمیشود».
رئیسجمهور در اولین برنامه خود در این سفر یکروزه برای سخنرانی و دیدار عمومی با مردم کرمانشاه به ورزشگاه آزادی این شهر رفت و برای مردم از مشکلات موجود اقتصادی ازجمله بیکاری، رکود، شرایط نامناسب محیط کسب و کار و موارد دیگر سخن گفت.
البته این سخنانی رئیس جمهور با حاشیههایی نیز همراه بود. در این دیدار مردم کرمانشاه با شعارهایی در اعتراض به رکود بیکاری و حقوقهای نجومی برای دقایقی سخنرانی رئیس جمهور را قطع کرد.
روحانی نیز در واکنش به شعارهای اعتراضی مردم اعلام کرد: «خب... گوش نمیکنید و مدام شعار میدهید. با این شعارها که مشکلات حل نمیشود. با شعر که مسائل برطرف نمیشود».
علاوه بر این مردم کرمانشاه با در دست داشتن پلاکاردهایی به عدم تحقق وعدههای 100 روزه رئیس جمهور برای حل مشکلات اقتصادی اعتراض کردند و اعلام کردند «با فسادهای درون دولت برخورد کنید».
به نظر شما منشأ اعتراضات مردمی چیست؟ زیاده خواهی مردم یا عملکرد ضعیف دولت؟
آیا دولت محترم توانسته به وعدههای خود عمل کند؟ نظر شما چیست؟
پا نوشت: وظیفه همه ما حمایت از دولت محترم است و بر همه واضح و آشکار است که انتقاد کردن یکی از بهترین ارکان های حمایت میباشد. :)
دست نوشت: اگر سرباز صفر هم مانند بعضی از وبلاگ های دیگر هزار وبلاگ را دنبال میکرد تا آنها هم دنبالش کنند، تعداد دنبال کنندگان سرباز صفر الان نجومی میشد. بنابراین دنبال کنندگان سرباز صفر همگی واقعی هستند و بنا بر اقرار خودشان مطالب سرباز صفر برایشان جذابیت دارد. :)
پا تر نوشت: حضور پرشور مخاطبان خاص سرباز صفر برای ما افتخار است. از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
:)
التماس دعا
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی مخاطبان عزیز سرباز صفر
محمد مهدی باقری هستم. طلبه سطح مقدماتی مدرسه علمیه علوی حوزه علمیه قم و نویسنده مطلب فوق. امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه. لطفا ما رو برای بهتر شدن وبلاگ با نظرات خودتون راهنمایی کنید و اگر با موضع من در این مطلب موافق بودید مطلب رو لایک کنید.
التماس دعا
فصلهای پیش از این هم ابر داشت
بر کویـــرم بارشـــی بیصبر داشت
............................................... پیش از اینها آسمان گلپـــــوش بود
............................................... پیش از اینهــــــا یـــار در آغوش بود
اینک اما عــــــدهای آتش شــدنــــد
بعــــــد کوچ کوههـــــا آرش شدنــد
............................................... از بلنـــــــد ،، از حلــــق آویزهـــــا
............................................... قلبهــای مانــــــده در دهلیزهـــا
بذرهایـــــی ناشناس و گول و گنــد
از میان خاک و خون قـــد میکشند
............................................... بعضی از آنها که خــــون نوشیدهاند
............................................... ارث جنگ عشـــــق را پوشیدهانـــد
عــدهای حسن القضاء را دیده انـــد
عـــــــدهای را بنزها بلعیده انـــــــد
............................................... بــزدلانی کز هــــــراس ابتر شدنــد
............................................... از بسیجــــیها بسیجی تر شدنـد
ای بـــــی جان ها! دلــم را بشنوید
اندکــــــی از حاصلـم را بشنویــــد
............................................... توچـــــه میدانی تگـــرگ و برگ را
............................................... غـــــرق خون خویش، رقص مرگ را
تو چه میدانی رمل و ماسه چیست
بین ابروهـــا رد قنـــــاسه چیست
............................................... تو چه میدانـــــی سقوط "پاوه” را
............................................... "عاصمـــی” را "باکری” را "کاوه” را
با همانهایم که در دین غش زدنـد
ریشــــــــه اسلام را آتش زدنــــــد
............................................... پـــــــای خندقها احد را ســـاختند
............................................... خون فروشــی کرده خود را ساختند
زنــــــدههــای کمتـــر از مردارهـــا
با شمــــا هستم ، غنیمت خوارهـا
............................................... بذر هفتـــــــاد و دو آفت در شمــــا
............................................... بردگان سکـــــه !لعنت بر شمـــــا
باز دنیا کاســـــــــه خمر شماست
باز هم شیطان اولی الامر شماست
............................................... اینک امــــا در نگاهـــــی راز نیست
............................................... تیــــــردان پرتیر و تیـــــرانداز نیست
نســــــــل های جاودان فانی شدند
شعرهــــا هم آنچه می دانی شدند
............................................... روزگــــــاران عجیبــــــی آمدنـــــــد
............................................... نســـــــل های نانجیبی آمدنــــــــد
رفته رفته خنده هــــــــا زاری شدند
زخم هــــامان کم کمک کاری شدند
............................................... ای شهیــدان! دردها برگشته انـــــد
............................................... روزهــــــامان را به شب آغشتهانـــد
هفته ها در هفته ها گم میشـــوند
وهــــــــمها فردای مردم میشونــد
............................................... فانیـــــــــــان وادی بی سنگـــــری!
............................................... تیغ هــــــــــا مانده در آهنگـــــــری
شعلــه ها! سردیم ما، سردیــــم ما
رخصتـــــی، شاید که برگردیم مــــا
............................................... "یسطرون”هم رفت و ما نون ماندهایم
............................................... بعـــــــد لیلا باز مجنـــــــون ماندهایم
....................... ای شکـــــــــوه رفته امشب بــازگرد! .......................
....................... این سکوت مـــــــرده را درهم نــــورد .......................