دلایل معلوم نبودن تواریخ دقیق ولادت یا شهادت بعضی از اهل بیت علیه السلام
سرباز صفر : یکی از مواردی که در آن اختلاف بسیار زیادی بین نظرات تاریخ دانان مشاهده می شود شبهات پیرامون تواریخ ولادت یا شهادت ائمه علیه السلام و یا حتی بعضی اتفاقات مهم دیگر زندگی ایشان مانند تعداد فرزند ، همسر و ... می باشد. سرباز صفر دلایل «حجت الاسلام والمسلمین استاد عبدالحسین بندانی نیشابوری» پژوهشگر تاریخ اهل بیت(ع) و خطیب توانا را درباره این شبهات برای شما عزیزان منتشر می کند.
استاد بندانی به غیر از حضور فعال در خطابه و تدریس، کتب متعددی نیز به زیور طبع آراسته کرده است؛ از جمله: "تقویم شیعه" به دو زبان فارسی و عربی، "ادب زیارت، معرفت زائر" به دو زبان فارسی و هندی، "اشک حسینی سرمایه شیعه"، "ریحانه کربلا"، "غدیر، عید دعا و محبت" و "133 حدیث نورانی از امام حسین(ع)".
در پاسخ به این سوال که استاد دلایل به وجود آمدن این شبهات چیست ایشان پاسخ دادند :
ــ دلایل نامشخص بودن زمان دقیق ولادت برخی از ائمه اطهار(ع) و فرزندانشان به سه دسته تقسیم میشود:
1. تحت الشعاع قرار گرفتن
حضرت ام کلثوم(س) به دلیل ویژگیهای که حضرت زینب(س) داشتند مانند خواهر بزرگ بودن، وصی سیدالشهدا بودن، سخنرانیها، نائبة الامام بودن و قهرمانیها در واقعه کربلا و ... کمی تحتال شعاع قرار گرفتند. مثلاً ما بیش از 70 عنوان کتاب در مورد حضرت زینب(س) داریم ولی در باب حضرت ام کلثوم(س) شاید تنها 8 یا 9 مورد داشته باشیم.
مثلا حضرت ام البنین(س) چهار پسر داشت که سه نفر دیگر آنها غیر از حضرت ابوالفضل(ع) هم ملا و آقازاده بودند. اما در این بین، نورانیت حضرت عباس(ع) آنها را تحت الشعاع قرار داد.
همین مسأله باز در مورد ابعاد شخصیتی خود حضرت ابوالفضل(ع) هم موضوع صادق است؛ یعنی چون شجاعت، پهلوانی، پرچم داری و وفاداری ایشان بسیار چشمگیر بود، بقیه ابعاد شخصیتی حضرت عباس(ع) تحت الشعاع قرار گرفته است. درحالی که درباره ایشان داریم که "کان فقیهاً عالماً ؛ یعنی او یک دانشمند فقیه بود" و "کان فقیهاً زاهداً ؛ یعنی فقیهی بود که از دنیا دوری میکرد" و "بین عینیه اثر السجود ؛ بین دو چشمانش (یعنی بر پیشانیاش) اثر سجده بود". اما این سجایای بزرگ ایشان تحت الشعاع آن دلاوری هاست و بازگو نمیشود.
2. از بین رفتن اسناد شیعی
خیلی از اسناد شیعه، به دست ما نرسید و در آتشسوزی هایی که در کتابخانهها شد از بین رفت؛ آتش سوزی در کتابخانههای شیعی بغداد، ری و یا نیشابور. در تاریخ آمده است که در آن زمان 32 دانشگاه وجود داشت که حدود 23 تا از آنها در نیشابور بود. مغولها وقتی به نیشابور حمله کردند، فرمانده آنها پرسید: آب حمامها با چه گرم میشود؟ گفتند: با هیزم. او سپس دستور داد که از این پس آب حمامها باید تا یک هفته با کتب کتابخانهها گرم شود! حال درنظر بگیرید چقدر کتب شیعه در میان این کتب سوخت؟!
3. مظلومیت اهل بیت(ع)
قاعده دشمنان اسلام همیشه بر این بوده است که اسم و رسم اهل بیت(ع) را از بین ببرند. مثلا قبر شریف امام حسین(ع) قریب به 13 بار ویران شد؛ در حالی که ایشان امام معصوم و ریحانه رسول الله(ص) است. حال از خواهرش میگذارند اسم و رسمی بماند؟!
«متوکل» در دوران حکومتش، 70 هزار زایر را در راه زیارت امام حسین(ع) کشت؛ به جز آنهایی که در زندانها کشته شدند. انگشت قطع می کردند. دستان را از مچ و یا بازو قطع میکردند.
تمام این مسایل باعث میشد که اگر هم کسی مطلبی درمورد اهلبیت(ع) داشت، پنهان می کرد چه برسد به تاریخ ولادت این حضرات.
مثلا «مرحوم شهید ثانی» فقه مذاهب اربعه را در مسجد الحرام درس میداد ولی از باب تقیه این فقه را بر اساس مذاهب اربعه اهلسنت درس میداد! یا «مرحوم کلینی» 20 سال طول کشید تا کتاب کافی را تألیف کرد. حال معلوم میشود که تشیع و شیعیان چقدر در خفقان به سر می برد.
پس با اینهمه مشکلات، رسیدن همین حد از اطلاعات هم کار بسیار بزرگی بوده است.
ــ بله؛ تاریخ ولادت اهلبیت(ع) اکثراً با کرامات به دست ما رسیده است یا سینه به سینه نقل شده و با زحمات فراوان در کتب نقل شده است.
در باب مظلومیت اهل(ع) بیت به موضوع کربلا توجه کنید. حضرت امام باقر(ع) فرمودند: "بزرگان و مردان ما را کشتند و بقیه مان را به شام بردند". منظور ایشان این نبود که آنها را به شام بردند تا آنها را مشاهده کنند؛ بلکه به قصد این بود که آنها را برای تفریح در آن مجالس بکشند! حضرت میفرمایند که 400 نفر از سران مملکتی و لشکری و کشوری، زنان رقاصه، جلادان و همه و همه آمده بودند. این حضرات را به قصد کشتن برده بودند که نگذارند اسم و رسمی از آنان بماند. «یزید» و «معاویه» علناً گفتند که: "دفنا دفنا". یعنی این دو علنا اظهار داشتند که "اشهد ان محمداً رسول الله" را دفن میکنیم که هیچ اثری از آن باقی نماند!
و رنجهای فراوانی که روات و محدثان شیعه کشیدند.
ــ بله ؛ مثلاً «ابن ابی عمیر» چقدر به زندان رفت و چقدر شلاق خورد که اسم شیعیان را بدهد؟! خواهرش تمام کتاب هایش را جمع کرد و در تابوتی گذاشت و روی تابوت را قیراندود کرد. سپس به شیعیان گفت که به اسم اینکه کسی از اهل این خانه فوت کرده، تابوت را تشییع کنید و به نخلستان ببرند و دفنش کنند. خواهر ابن ابی عمیر حتی به این نیز اکتفا نکرد و پس از دفن آن تابوت، روی آن سبزیجات کاشت. تا اینکه پس از سالها، ابن ابی عمیر از زندان آزاد شد و تابوت کتاب را درآورد. این کاری ابن ابی عمیر، کار کمی نبود.
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی مخاطبان عزیز سرباز صفر
محمد مهدی باقری هستم. طلبه سطح مقدماتی مدرسه علمیه علوی حوزه علمیه قم و نویسنده مطلب فوق. امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه. لطفا ما رو برای بهتر شدن وبلاگ با نظرات خودتون راهنمایی کنید و اگر با موضع من در این مطلب موافق بودید مطلب رو لایک کنید.
التماس دعا
مطلب شما در باشگاه وبلاگنویسان ایرانی " حرف تو " منتشر گردید
لینک مطلب شما در سایت حرف تو:
http://harfeto.ir/?q=node/41444
هدیه سایت قلم تو به شما :
آسایش آدمی، در زندانی کردن زبان است. پیامبر اکرم (ص )